بردیا5ماهه شد
اینم 2تا از دوستای جون جونیم...........
داشتم اواز میخوندم که باز مامان با دوربینش اومد
این مار رو امیر رضا بهم داده
این ماشین هم مادر بزرگم واسم گرفته
اینم من وقتی دوربین رو دیدم تا مامان دیگه دست از سرم برداره
اینم امیر رضا پسر خاله ام
وقتی رفتم خونه مادر بزرگم اونجا بود کلی با هم عکس گرفتیم
راستی من 5 ماهه شدم الان دیگه مردی شدم
مامانم غداهای کمکی رو از امروز شروع کرده
راستی لثه ام ملتهب شده دندونام هم داره در میاد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی