بردیا بردیا ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

بردیا جون

عکسهایی جا مانده از این ماه بردیا

این روزا تا دوربین رو دستم میگیرم بردیا ازم میگیره واسه همینه که عکس کمتر میزارم   اینم بازی بردیا با اسرا.... این روزا مشغول جابه جا کردن خونه هستیم شاید تا مدتی نباشیم     ...
16 بهمن 1393

از شیرگرفتن بردیا

این بار تصمیم جدی گرفتم هر جور شده بردیا رو از شیر بگیرم..... روزای اول کلی گریه میکرد اما خدا رو شکر بهتر شده روز سه شنبه23دیماه از صبح بهش شیر ندادم شب خیلی اذیت کرد و صبح هم با گریه بیدار شد بهش گفتن من اوف شدم...اول عصبانی میشد اما روزای بعد سرم رو میزاشت رو پاش منو ناز میکرد و میبوسید به جاش شیر پاستو ریزه بهش میدم امروز 6روزه که شیر مادر نخورده.... خدا رو شکر.......   ...
28 دی 1393

21ماهگیت مبارک عشق مامان

21ماهگیت مبارک عشق مامان یک سال و نه ماه...... دومین پاییز گل پسرم مبارک...... زندگی درکنار تو طعم دیگری دارد همان که میگویند طعم خوش زندگی..... تویی .....   ...
22 آذر 1393

بردیا و عمل جراحی

قبل از عمل... بردیا وقتی دنیا اومد خودش یه مقدار ختنه بود(ختنه خدایی)اما کامل نبود واسه ختنه بردیم گفتن باید جراحی بشه اونم با بیهوشی توی اتاق عمل از اول اذر ماه کارای ازمایش خون وتایید متخصص بیهوشی و دکتر اطفال رو گرفتیم  دکتر جراحش هم که شهریور ماه بردیا روبرده بودیم پیشش و نوبت واسه اذرماه واسش زده بود نوبتش 17اذر بود... دوشنبه 17اذررفتیم واسه بستری شدن و روز18اذر ساعت 9:30دقیقه رفت اتاق عمل ساعت 11اوردنش بیرون از شب قبل هم تاصبح ناشتا بود و گرسنه قربونش برم تمام طول شب رو قدم زدم تا کمی اروم شد و گشنگیش یادش میرفت روز 4شنبه صبح هم مرخص شدیم خدا رو ش...
22 آذر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جون می باشد