بردیا بردیا ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

بردیا جون

ماجراهای بردیا

1392/7/9 9:20
491 بازدید
اشتراک گذاری

منتظر بودم غذا برام بیارن.....نیشخند

مامان گفت هنوز اماده نشده ....ناراحت

 

خب حالا من چکار کنم گشنمه.....متفکر

اها فهمیدم تا اماده بشه.....چشمک

این رو میخورم......خوشمزه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

ارشین
9 مهر 92 11:08
ای شیطونه شکمو.................. به اونم رحم نکردی
امید
9 مهر 92 11:09
ای شیطون بلا.................
معصومه
9 مهر 92 12:30
آی جونم خاله.........قربونت برم من بلای من خدا حفظت الهی مامن بد کجایی ؟؟؟؟؟پسر بلامون از گشنگی ببین چی میخوره؟ جونم بردای دوستت دارم خاله عزیزمی مامانتم جای خود داردا
مامان پارمیدا
9 مهر 92 13:53
نازی دید غذا آماده نیست پیش بندشو خورد؟ عزیز دلم حالا من فکر کردم شاید جیغ و داد کرده گریه کرده . قربونش بشم خیلی آقاست بابا
مامان بردیا
9 مهر 92 14:38
ای جوووووووووونم
mamane m@ni
10 مهر 92 15:37
مامانی بردیای شکموی منو اینقدر گشنه نذار دیگه قربون شکمت
مامان اهورا
11 مهر 92 15:18
عزیز دلم...قربون اون چشمات بره خاله!!!!!
مامان لي لي
27 مهر 92 21:37
شكمو بخورمت 😘😘😘😘
خاله زینب
29 مهر 92 10:22
بردیا جونم دلم واست تنگ شده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جون می باشد