بردیا جون

...

بهترین هدیه خداوند "زیباترین فرشته کوچولوی مامان"عزیزترین هستی من 9ماه گذشت درست اندازه روزهایی که توی دل مامانی رشد کردی و بزرگ شدی و من هر روز بیشتر از روز قبل انتظار اومدنت رو کشیدم ...... حالا تو 9ماه از زندگیت رو سپری کردی و وارد ماه دهم شدی هنوز گاهی باور ندارم که خدا این لطف رو به من کرد و شیرین ترین پسر دنیا رو بهم هدیه داد ازش ممنونم.... عشق زندگیم 10ماهگیت مبارک ...

بردیا اول نشست بعد 4دست و پا راه افتاد... 2دندون پایین در اومده و بالایی هم نصفه در اومده ذستش رو به مبل یا هر چیزی میگیره و راه میره گاهی چند ثانیه دستش رو ول میکنه و می ایسته وزنش 9کیلو قد75سانت در عرض چند ثانیه به همه خونه سرکشی میکنه کشوها رو باز میکنه وسایلش رو در میاره- با اسباب بازیاش چند دقیقه سرگرم میشه اما با وسایل خونه ساعت ها ور میره عاشق اگهی های بازرگانیه مخصوصا شبکه جم- با توپ کوچلوش با من و باباش توپ بازی میکنه اون رو به سمت ما پرت میکنه  ما هم توپ رو واسه اون میاندازیم وحسابی توپ بازی میکنه وکلی ذوق میکنه دست میزنه-...

  ...

سومین دندون پسرم در اومده........                   در تاریخ7دی1392سومین مرواریدت دراومد... مبارک باشه الان9ماه و17روزه هستی عزیزدلم ...

بابایی 2تا اسباب بازی برای بردیا خریده بود یکی این توپه که شبیه سفینه اس... روشن میشه و اهنگ میخونه و در حال حرکته به چیزی بخوره تغییر مسیر میده دومی یه عقابه که بال میزنه و پرواز میکنه...... بردیا هر دو رو خیلی دوست داره حسابی سرگرمش کردن ممنون بابایی ... ...

روز اربعین رفتیم خونه مامان بزرگ آرشین جون.... اخه هر سال اربعین آش رشته نذری درست میکنه...... خیلی خوش گذشت .......قبول باشه اینم پرنیان کوچولو دختر خاله آرشین   ...

یه هفته میشه که بردیا دس دسی کردن(دست زدن)رو یاد گرفته تا بهش میگی دس دسی....شروع میکنه به دست زدن.... تا اهنگ شادی میشنوه...... ...

...