بردیا بردیا ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

بردیا جون

بردیا در قاب تصویر...وشیطنت هایش....

1393/5/13 18:24
547 بازدید
اشتراک گذاری

بردیا این روزا حسابی شیطون شده تا سرت رو بر میگردونی روی چیزی رفته

روی دراور-میزو....

وقتی میریم بیرون نمیزاره کسی دستش رو بگیره و میخواد خودش به تنهایی راه بره و بدوه

علاقه خیلی زیادی به بیرون رفتن داره

بچه ها رو که میبینه کلی ذوق میکنه و میره باهاشون بازی کنه

وقتی لباساش رو میشورم و میخوام اویزون کنم میاد و دونه دونه بهم میده تا پهن کنم

بعد هم که تموم شد جای لباسا رو میبره میزاره سرجاش

خودش به تنهایی خیلی کارا رو انجام میده...

مثلا بستنی رو خودش میخوره

برای بیرون رفتن خودش میره لباسش روانتخاب میکنه و میاره

وقتی گوشیم یه اس ام اس براش میاد میره واسم میاره و..

توی سفره انداختن و جمع کردن بهم کمک میکنه و وسایل رو روی سفره میزاره

وقتی هم تموم شد گریه میکنه چرا تموم شده

صخره نوردی رو دوست داره حتی از روی سرسره بیشتر دوست داره برعکس بره بالا

پله های خونه رو کامل میای بالا

البته دستت رو میگیری به نرده ها  وتا طبقه دوم که خونمونه میای بالا

هر وقت از کنارم رد میشه چند تا بوسم میکنه و میره...

گل پسرم خیلی مهربونه

هر حرفی بهش میگم گوش میکنه مخصوصا اگه خونه کسی رفته باشیم

اما توی خونه گاهی حرف گوش نمیکنه و بهش میگم این کار رو نکن گریه میکنه که چرا بهم گفتی

منم میگم باشه عزیزم برو هر کاری میخوای بکن خوشحال میشه ومیره

چند روز پیش هم رفته بودیم خرید یه ماشین پلیس دید دستش رو دراز کرد

و اونو میخواست حواسش رو پرت کردم و گفتم بابا که اومد میگیره

وقت برگشت با باباش که اومدیم دوباره گفت ماشین رو میخوام

البته با زبون خودش دید و تا نخرید ول نکرد

خلاصه ما ماجراها با بردیا جون داریم

 

 

پسندها (6)

نظرات (17)

سارا مامان اهورا
13 مرداد 93 20:46
ای قربونت برم جیگر خاله
سارا مامان اهورا
13 مرداد 93 20:46
تو 2 عکس آخر چه اخمی کرده چی شده خاله؟
باران قاصدک
13 مرداد 93 23:18
سلام عزیزم واااااااااای چه بردیا شیرین و دوست داشتنی شده از طرف من ببوسش
آزاده
14 مرداد 93 6:27
سلام به مامان مهربان بردیا. صبح زودی گفتم چه کاری بهتر از اینکه عکسهای قشنگ بردیا جون رو نگاه کنم. توی این عکس اولی خیلی بانمکه . خوردنی شده !! خوردنی
مامان کارن
15 مرداد 93 9:17
قربونت اون قیافت و اخمت برم من - چشم بد ازت دور باشه عشقم
مامان بردیا
15 مرداد 93 9:33
فدای این گل پسر آقا و خواستنی. یه عالمه بوس به روی ماهت...
مامان عاطفه ی عاشق
15 مرداد 93 12:12
من فدای بردیا با شیطنتاش بشم.عاشقتم شیطون
خاله ی مهربون
15 مرداد 93 16:42
خدا حفظش کنه گلم
ارسطو و مامانش
19 مرداد 93 3:03
پسرک گلمون بزرگ شده ها الهی قربونش بشم من. مرواریدات مبارک. مامانی براش اسپند دود کن بردیا جوووووووووون آقاست آقا
ارسطو و مامانش
19 مرداد 93 3:03
سلام دوست مهربون آپم بدو بیا عکسای ارسطو رو تو مزارع و گلها ببین ......`....%%%. ......`,%%%%%%` ........(¯`°v°´¯) .....`,%%;,%,%%% .........(_.^._) ..,%%; %%% %%% ...`%/% %//%%%_% ..%(%%, %% %/; %% ..%_ %%.%/%__/%% ..,%% / %%;%% .............`| / ...............|(.___;@@;.,..;@@; ...............|.| __@@@.;@@@; ...............|.|____ |/_____ |/___ ممنونم
مامان فاطمه
19 مرداد 93 17:44
آخی عزیزم قربونت برم باهوش خاله که انقده مستقلی و به مامانت هم کمک می کنی
مریم
20 مرداد 93 0:55
برديا جون گلم ماشالله چقدر آقا شده پس بايد از اين به بعد بگيم برديا جون و دلبريهاشهزارتا بوس
سیدمهدی
20 مرداد 93 5:59
الهی خیلی وقت بود عکس های بردیا خوشگل رو ندیده بودم. مامان بردیا از طرف من حتما ببوسش
پریسا
20 مرداد 93 15:31
ماشاا...شیطون بلاچه کارهائی یادگرفته،ببخشیدیه مدته سیستم قاطی کرده وهنوزحل نشده،اماباهرسختیکه باشه بازم میام
ღمــــامــــان یــهــ پســـر✿ــــرک شیــطو نـــღ
20 مرداد 93 18:40
این شیطنت هات مستدام عزیز دلم
مامان پارمیدا
21 مرداد 93 9:48
آفرین آقا بردیای گل که انقدر کمک مامانشه . همینجوری ادامه بدی خوشبحال خانم آینده ات میشه پسرم . چه خوب که مهمونی میرین حرف گوش می کنه معمولا بچه ها برعکسن توی خونه حرف گوش میدن مهمونی میرن هرکاری دلشون میخواد می کنن
مریم مامان یسنا
26 مرداد 93 23:19
یه عالمه بوووووووووووووووووووس واسه بردیاجون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جون می باشد