بردیا بردیا ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

بردیا جون

بردیا و عمل جراحی

1393/9/22 17:44
836 بازدید
اشتراک گذاری

قبل از عمل...

بردیا وقتی دنیا اومد خودش یه مقدار ختنه بود(ختنه خدایی)اما کامل نبود

واسه ختنه بردیم گفتن باید جراحی بشه اونم با بیهوشی توی اتاق عمل

از اول اذر ماه کارای ازمایش خون وتایید متخصص بیهوشی و دکتر اطفال رو گرفتیم

 دکتر جراحش هم که شهریور ماه بردیا روبرده بودیم پیشش و نوبت واسه اذرماه واسش زده بود

نوبتش 17اذر بود...

دوشنبه 17اذررفتیم واسه بستری شدن و

روز18اذر ساعت 9:30دقیقه رفت اتاق عمل ساعت 11اوردنش بیرون

از شب قبل هم تاصبح ناشتا بود و گرسنه

قربونش برم تمام طول شب رو قدم زدم تا کمی اروم شد و گشنگیش یادش میرفت

روز 4شنبه صبح هم مرخص شدیم

خدا رو شکر الان یه مقدار بهتره اما موقع عوض کردنش خیلی اذیت میکنه

دست عمه مهربونش درد نکنه که از جنوب بلند شد این همه راه اومد و حسابی کمک حالم بود

 

بعد از عمل.....

پسندها (6)

نظرات (23)

مامان کارن(رزیتا)
23 آذر 93 9:01
عزیییییییییییییییییییییییییییزم مبارکت باشه خاله جون - ایشالا که زود زود خوب شی قربونت برم نبینمت رو تخت بیمارستان
مامان آروین(مهناز )
23 آذر 93 13:33
سلام عزیزم خیلی ترسیدم وقتی عکس اولی رو دیدم نوشته بودی قبل از عمل گفتم آیا چی شده ؟ خدا رو شکر الان حالش خوبه
مریم مامان یسنا
23 آذر 93 23:42
همیشه سالم و سلامت باشی و در حال شیطنت عزیز دلم
مامان زهرا
24 آذر 93 0:18
عزیزمممممممممم قربونت برم امیدوارم همیشه سالم وخندون باشی و هیچوقت رو تخت بیمارستان نبینمت خاله جونم
مامان اهورا
24 آذر 93 11:52
عزیزم مبارکت باشه اذیت نشد این گل پسر؟
محدثه، مامان ارسطو
24 آذر 93 23:19
اولش خیلی نگران شدم عزیزم تو کلوب هم که خوندم نگران شدم اومدم اینجا ببینم چی شده خیالم راحت شده مواظبش باش مبارکش باشه
شادی
26 آذر 93 2:11
عزیز دل خاله.فدات شم.مبارکت باشی.ولی اذیت شدی!بمیرم پسر مهربون.دلم واستون تنگ شده
معصومه
27 آذر 93 18:28
عزیزیز دلم بمیرم برات الهیییییییی بمیرم برات الهی...چی کشیدی با اون دل کوچولوت تو چطور طاقت آوردی عزیزمممممممممممم مامانی قربونت برم خداروشکر گذشته....عزیزم دوستون دارم
خاله ی مهربون
28 آذر 93 18:37
خدا رو شکر بخیر گذشته
مامان یاسنا
9 دی 93 20:53
ای جانم ببخشید بردیا جون من اصلا خبر نداشتم عمل شدی منم ی مشکلی داشتم چن وختیه نمیام وب دخترم الان ک دیدم شکه شدم و ناراحت ازین ک چرا زودتر با خبر نشدم انشاالله ک الان بهتری خاله؟!
مامان کیان
11 دی 93 20:59
عزیز دلم ....خدا بد نده نبینم روی تخت بیمارستان خدا رو شکر که حالت خوب خوب شده .منتطر عکسای شیطون یه هستم
شیما مامان شاهین کوچولو
12 دی 93 21:25
الهییییی بگردم تو تخت بیمارستان چیکار میکردی خدا رو شکر خوب شدی بردیا خوشگله... ایشاله همیشه سالم و سرزنده باشی وروجک خان
زهرا مامان شایان
13 دی 93 1:30
الهی همیشه سالم و سرحال باشی عزیز خاله.لبت خندون و تنت سالم
محبوب
17 دی 93 11:15
عااااااااااااااااااااااشق برديا جوووونم الهي قربونش برم پيشاپيش 22 ماهگيشم مبارک يکشنبه 22 ماهه ميشه؟
بابا و مامان
18 دی 93 0:56
سلام عزیزم عکس اول و که دیدم خیلی ترسیدم فوری متن و خوندم خدا را شکر که الان حالت خوبه ایشالاه همیشه سالم و سلامت باشی
مامان حوریه و کیارش
22 دی 93 13:53
واااای مامان بردیا جون یه مدت نتونستم بهتون سر بزنم دلم یهو ریخت وقتی دیدم اولش نوشتین جراحی .....خداروشکر به سلامتی گذشته و راحت شدین از طرف من این بردیای شیطونو خوردنی رو ببوسین ....خودتونم خسته نباشین این جور وقتا بعد از بچه ها مامانا از همه بیشتر اذیت میشن من که موقعه ی ختنه ی کیارش اینقدر گریه کردم که نگو بعدش که کیارشو آوردن پیشم دیدم اصلا نفهمیده چی شده فقط شیر میخواست
مامان صفورا
22 دی 93 17:57
مبارک باشه ردیا جوووووووووووووووووووون خیلی نازی
مامان راحله
23 دی 93 13:19
الهیییییییی .. خدا رو شکر که خوبی عزیزم ... ان شالله هیچ وقت دیگه بیمارستان نری گلم پسر خواهر منم همین طوره و باید این عمل رو انجام بده
مامان بردیا
25 دی 93 11:41
الهیییییییی فداش خداروشکر که به خیر و خوشی تموم شده
هانی
3 بهمن 93 1:07
اخی نازی بهم سر بزن منتظرم
پریسا
15 بهمن 93 21:33
آخ عزیزم،چه روزی گذروندی،خداحفظت کنه خوشگل پسر
mamooshak
15 فروردین 94 12:59
عزيزم اميدوارم پسرم هميشه سلامت باشه
مریم
4 خرداد 94 14:03
الهی بگردم بردیا جون اشکم سرازیر شد نوشتی ناشتا و گرسنه بوده الهی همیشه خوشحال و خندون باشی نبینمت اینجوری رو تخت بیمارستان
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جون می باشد