کیک سالگرد ازدواج و شیرین کاری بردیا جون
این کیک رو بابام بدون اینکه مامان بدونه
با خودش اورد خونه تا مامان رو خوشحال کنه
من وقتی کیک رو دیدم شروع کردم به ملچ ملوچ...
تا اینکه تصمیمم رو گرفتم در یک عملیات سریع
تا مامان یه لحظه سرش رو برگردوند
خودم رو پرت کردم توی کیک....
اما فقط انگشتام بهش رسیدچون یه کم فاصله اش با من زیاد بود
ولی باز من کار خودم رو کردم
اخه کیک به این خوشمزگی رو که جلوی نی نی نمیزارن...
اینم سهم منه........
ولی میگن هنوز کوچولویی........
نمیتونی بخوری....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی