بردیا وشیرین کاریهایش...
کلمه هایی که بردیا یاد گرفته...و معناشون رو هم میدونه...
بابا- ماما- لالا(وقتی کسی میخواد بخوابه یا عروسکاش رو میخوابونه)
به به- نه- جیز(چیز خطرناک)-ال(وقتی کسی رو صدا میکنه)ما(من)
وقتی اذان پخش میشه باهاش میخونه و میگه:الله و اکب
وقتی اهنگی میشنوه دست میزنه و خودشم میخونه
غذا خوردن بردیا...به تنهایی
پسرم سوت میکشه و فلوت میزنه وفوت کردن رو یاد گرفته
چند دقیقه به تنهایی بلند میشه و لی هنوز کاملا راه نیفتاده
اینجا هم خودش میخواد از پله اشپزخونه بیاد پایین
اولین مسواک بردیا البته بعد از مسواک انگشتی....
هر شب مسواک میزنه
داره برای عروسکش لالایی میخونه و تکونش میده
روی هر بلندی میشه بردیا رو دید
وقتی ساکته حتما یه خرابکاری داره انجام میده
با کنترل ماشینش داره ماشین رو حرکت میده کاملا حرفه ای شده
اول از تاب بازی خوشش میاد اما بعد از 10دقیقه خسته میشه و گریه میکنه
دکمه روشن کردن لپ تاپ رو یاد گرفته
و از هر فرصتی برای روشن و خاموش کردنش استفاده میکنه
تا توی ماشین میشینیم میخواد رانندگی کنه...
اینم اولین پیتزا خوردن بردیا
به راحتی توپ بازی میکنه و کلی هم ذوق میکنه
شبکه های تلویزیون رو عوض میکنه
بلندی رو تشخیص میده و خودش از روی تخت یا مبل میاد پایین
اهنگ های تبلیغ مای بیبی و مولیفکس رو خیلی دوست داره و باهاشون میخونه
این عکس رو بردیا خودش با دوربین گرفته.....حسابی عکاس شده