اولین سفر هوایی بردیا....سفرنوروزی
در حال جمع کردن وسایل سفر با کمک بردیا...
در راه فرودگاه.....
فرودگاه مهراباد....
توی لحظه های اخر برنامه سفر 3نفره کنسل شد
و بابایی مجبور شد به خاطر کارش تهران بمونه و من و بردیا عازم سفر شدیم
به غرب کشور-شهر ایلام
داخل هواپیما....
بردیا توی این سفر 1ساعته همش بازی میکرد و مجله نگاه میکرد و البته شیطنت...
پروازمون روز سه شنبه ساعت1:35بعداز ظهر تاریخ5فروردین93بود
بابا بزرگ اومده بود دنبالمون فرودگاه...
تا رسیدی خونه شیطنتات شروع شد
توی روشن و خاموش کردن لامپ حرفه ای شدم...
امیر رضا هم اونجا بود کلی بهمون خوش گذشت...
مهیا دختر پسر خاله ام هم حسابی باهام جور شده بود
حسابی مهمونی رفتیم و کلی گشتیم
به تنهایی از پله ها بالا و پایین میرفتم...حسابی حرفه ای شدم
همه جا سرک میکشیدم....
اولین جوراب بردیا که سوراخ شد....البته از بس این ور و اون ور رفت
ادامه عکسها در پست بعدی...