بردیا بردیا ، تا این لحظه: 11 سال و 20 روز سن داره

بردیا جون

بردیا و امیر رضا-خونه خاله جون

شوخی کردن بردیا با پسر خاله امیر رضا جون سرکشی بردیا به همه جای خونه خاله... بردیا جون امیر رضا رو خیلی دوست داره حتی عکسشم که میبینه کلی خوشحال میشه روز سه شنبه با اینکه برف اومده بود از صبح رفتیم کرج خونه خاله و تا عصر اونجا بودیم کلی به بردیا خوش گذشت   ...
17 بهمن 1392

اتفاقات بد....

چند روز پیش اقا بردیا داشت با کشوهای میز بازی میکرد که یه دفعه دستش رو ول کرد و افتاد گونه اش به دسته کشو خورد و زخمی شد البته زخمش خدا رو شکر سطحی بود اما کلی گریه کرد دیروز هم داشتم شیرینی درست میکردم اونارو گذاشتم توی فر.... دسته اش داغ شده بود اقا بردیا ناغافل دستش رو برد که دسته فر رو بگیره و بلند شه که جیغش رفت هوا.... بله 3تا از انگشتاش سوخت والانم تاول زده هر چند زیر اب سرد گذاشتم و چند تا روش انجام دادم که تاول نزنه بی فایده بود قربونش برم 1ساعت تمام گریه کرد تا اروم شد..... ...
24 بهمن 1392

مهارت ها و روند رشد بردیا تا الان

بردیا اول نشست بعد 4دست و پا راه افتاد... 2دندون پایین در اومده و بالایی هم نصفه در اومده ذستش رو به مبل یا هر چیزی میگیره و راه میره گاهی چند ثانیه دستش رو ول میکنه و می ایسته وزنش 9کیلو قد75سانت در عرض چند ثانیه به همه خونه سرکشی میکنه کشوها رو باز میکنه وسایلش رو در میاره- با اسباب بازیاش چند دقیقه سرگرم میشه اما با وسایل خونه ساعت ها ور میره عاشق اگهی های بازرگانیه مخصوصا شبکه جم- با توپ کوچلوش با من و باباش توپ بازی میکنه اون رو به سمت ما پرت میکنه  ما هم توپ رو واسه اون میاندازیم وحسابی توپ بازی میکنه وکلی ذوق میکنه دست میزنه-...
15 دی 1392

شیرین کاریهای بردیا...

چند روز پیش یه سیب دادم دست بردیا تا باهاش سرگرم بشه بابا هم کنارش نشسته بود . رفتم اشپزخونه که صدای بابا رو شنیدم که گفت بردیا یه تیکه از سیب رو گاز زده و توی دهنشه منم سریع اومدم گفتم بردیا جان دهنت رو باز کن بردیا برخلاف همیشه که  وقتی چیزی توی دهنشه سفت دهنش رو می بست این بار دهنش رو باز کرد  تعجب کردم .. دیدم چیزی نیست گفتم حتما قورتش داده... تا میخواستم برم سراغ کارم دیدم انگار داره یه چیزی رو مثل ادامس میخوره... سریع داخل دهنش رو باز کردم دیدم بله.... اقا اون تیکه سیب رو زیر زبونش قایم کرده بود.... کلی من و بابا بهش خندیدم پسرم از همین ال...
20 آذر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جون می باشد